سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در ادب نفست این بس که واگذارى ، آنچه را از جز خود ناپسند شمارى . [نهج البلاغه]
 
شنبه 89 آبان 15 , ساعت 6:3 عصر

# نیاز مؤمن به سه چیز:
«أَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى تَوْفیق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.»:
مؤمن نیاز دارد به توفیقى از جانب خدا، و به پندگویى از سوى خودش، و به پذیرش از کسى که او را نصیحت کند.

#
استوار کن، آشکار کن!
«إِظْهارُ الشَّىْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ.»:
اظهار چیزى قبل از آن که محکم و پایدار شود سبب تباهى آن است.

#
قطع نعمت، نتیجه ناسپاسى
«لا یَنْقَطِعُ الْمَزیدُ مِنَ اللّهِ حَتّى یَنْقَطِعَ الشُّکْرُ مِنَ الْعِبادِ.»:
افزونى نعمت از جانب خدا بریده نشود تا آن هنگام که شکرگزارى از سوى بندگان بریده شود.

#
ت
أخیر در توبه
«تَأخیرُ التَّوْبَةِ إِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْویفِ حَیْرَةٌ، وَ الاِْعْتِذارُ عَلَى اللّهِ هَلَکَةٌ وَ الاِْصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اللّهِ «فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ».»:
(سوره اعراف، آیه 99) به تأخیر انداختن توبه نوعى خودفریبى است، و وعده دروغ دادن نوعى سرگردانى است، و عذرتراشى در برابر خدا نابودى است، و پا فشارى بر گناه آسودگى از مکر خداست. «از مکر خدا آسوده نباشند جز مردمان زیانکار.»

#
نامه امام جواد به دوستش
«کَتَبَ إِلى بَعْضِ أَوْلِیائِهِ: أَمّا هذِهِ الدُّنْیا فَإِنّا فیها مُغْتَرَفُونَ وَ لکِنْ مَنْ کانَ هَواهُ هَوى صاحِبِهِ وَ دانَ بِدینِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَیْثُ کانَ وَ الاْخِرَةُ هِىَ دارُ الْقَرارِ.»:
امام جواد (علیه السلام) به یکى از دوستانش نوشت: امّا در این دنیا ما زیر فرمان دیگرانیم، ولى هر که خواسته او خواسته امامش و متدیّن به دین او باشد، هر جا که باشد با اوست و دنیاى دیگر سراى جاودان است.

#
مسئولیت گوش دادن
«مَنْ أَصْغى إِلى ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ.»:
هر که گوش به گوینده اى دهد به راستى که او را پرستیده، پس اگر گوینده از جانب خدا باشد در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، به راستى که ابلیس را پرستیده است.

#
پسندیدن، در حکمِ پذیرفتن
«مَنْ شَهِدَ أَمْرًا فَکَرِهَهُ کانَ کَمَنْ غابَ عَنْهُ، وَ مَنْ غابَ عَنْ أَمْر فَرَضِیَهُ کانَ کَمَنْ شَهِدَهُ.»:
کسى که در کارى حاضر باشد و آن را ناخوش دارد، مانند کسى است که غایب بوده، و هر که در کارى حاضر نباشد، ولى بدان رضایت دهد، مانند کسى است که خود در آن بوده است.

#
نوشته امام جواد (علیه السلام)
«إِنَّ أَنْفُسَنا وَ أَمْوالَنا مِنْ مَواهِبِ اللّهِ الْهَنیئَةِ وَ عَواریهِ الْمُسْتَوْدَعَةِ یُمَتِّعُ بِما مَتَّعَ مِنْها فى سُرُور وَ غِبْطَة وَ یَأْخُذُ ما أَخَذَ مِنْها فى أَجْر وَ حِسْبَة فَمَنْ غَلَبَ جَزَعُهُ عَلى صَبْرِهِ حَبِطَ أَجْرُهُ وَ نَعُوذُ بِاللّهِ مِنْ ذلِکَ.»:
حضرت جوادالأئمّه (علیه السلام) به خطّ خود نوشت: جان و دارایى ما از بخششهاى گواراى خداست و عاریه و سپرده اوست، هر آنچه را که به ما ببخشد، مایه خوشى و شادى است و هر آنچه را بگیرد، اجر و ثوابش باقى است. پس هر که جزعش بر صبرش غالب شود اجرش ضایع شده و از این [صفت] به خدا پناه می بریم.

#
دوستى با دوستان خدا و دشمنى با دشمنان خدا
«أَوْحَى اللّهُ إِلى بَعْضِ الاَْنْبِیاءِ: أَمّا زُهْدُکَ فِى الدُّنْیا فَتُعَجِّلُکَ الرّاحَةَ، وَ أَمّا إِنْقِطائُکَ إِلَىَّ فَیُعَزِّزُکَ بى، وَ لکِنْ هَلْ عادَیْتَ لى عَدُوًّا وَ والَیْتَ لى وَلِیًّا.»:

خداوند به یکى از انبیا وحى کرد: امّا زهد تو در دنیا شتاب در آسودگى است و امّا رو کردن تو به من، مایه عزّت توست، ولى آیا با دشمن من دشمنى، و با دوست من دوستى کردى؟


دوشنبه 89 مهر 19 , ساعت 9:50 عصر

 

خــســتـه از راه کــنــار مـادر
تــوى مــاشــیـن پــدر خوابیدم
پــلــکـهــایــم کـه به هم افتادند
خــواب یــک صـحـن کـبوتر دیدم
صـبـح، وقـتـى کـه دو چشمم وا شد
شـادمـان مـثـل گـلـى خـنـدیـدم
آخـر از پــنــجــره پـشت اتـاق
گــنــبــد زرد (رضــا) را دیـدم
دل مــن مــثــل کـبـوتـر پر زد
رفــت بــر شــانـه گلدسته نشست
اشـک در چـشـمــه چشمم جوشیـد
بـغـضـم آیـیـنـه شـد امـا نشکست
پـدر آمـاده شـد از مـن پـرسـیـد:
دوسـت دارى که تـو را هـم بـبـرم؟
گـفـتم: آرى ، ولـى آن جا چه کـنـم
مــادرم گـفـت: زیـارت پـســرم.
گــرچـه زود آمـده بـودیـم ولــى
در حـرم جــاى دل مـن کـم بــود
هـر کـسى بـا او چـیـزى مـى گفت
گـویـیا بـا هـمـه کـس مـحرم بود
هـر کجـا رفـتـیـم آن جـا پـر بود
پــر ز نـجــواى دل و دسـت دعـا
یــک طـرف قـصـه پـر غـصه درد
یـک طـرف ذکـر (غـریـب الـغربا)
در رواق حـــرم پـــر نـــورش
کـاش دسـت دل مـن رو مــى شـد
مـى شـدم مـن، آن آهـوى غـریـب
بـاز او (ضـامـن آهـو) مــى شـد 


جمعه 89 مهر 16 , ساعت 6:18 عصر

با نسیم گل معطر شد فضا
از وجود فاطمه اخت الرضا
دخت معصومی و خود معصومه ای
در جوار تو عجب دارد صفا
ما به درگاه تو رو آورده ایم
تو شفیعی بهر ما اشفعی لنا
مهر تو بر سینه ام گشته اجین
کی دلم گردد ز مهر تو جدا
چشم امید من و احسان تو
از کرم بنما روا حاجات ما
تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می آید و شمیم دلنوازی، خانه خورشید را فرا میگیرد. خنکای حضور دوباره فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن میگیرد. به کوچه باغهای حرم تو پناه می آورم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می نمایم. کنار نهر استجابت می نشینم و قطره ای می شوم در آبی زلال اشک های زائرانت. ضریح نورانی ات را در آغوش میگیرم و از بین شبکه های آن، مزار مطهر تو را تماشا می کنم. باورم نمی شود! آیا به این سادگی به زیارت تو آمده ام! تو که زیارتت، همسان زیارت یاس گمشده مدینه است!


سه شنبه 88 اسفند 11 , ساعت 8:48 عصر

نامش ابوعبدالله جعفر و فرزند امام محمدباقر(ع)بود. در مدینه چشم به جهان گشود. 12 سالِ نخست زندگی اش را در ایام حیات پدربزرگش،امام سجاد(ع)،گذراند.امام جعفر صادق و پدرش امام محمدباقر،در دورانِ پر آشوب دست به دست شدن قدرت میان بنی امیه و بنی عباس زندگی می کردند. اما چون مایل به دخالت در این کشمکش ها نبودند،فرصت گرانبهایی یافتند تا به تدریس و گسترش علوم قرآنی و فقه و حدیث میان پیروان خود بپردازند. به ویژه این که خلیفه عمربن عبدالعزیز،پس از سال ها،نقل روایت و حدیث را آزاد کرده بود. امام صادق 31 سال داشت که با در گذشت پدرش،به امامت رسید. او همان روش پدر را ادامه داد و با تشکیل حلقه ی درس،که گفته می شود 4 هزار شاگرد داشت،به بیان احادیث،تفسیر آیات الهی و بحث در افکار و عقایدی که تازه از جهان خارج به میان مسلمانان راه پیدا کرده بود،پرداخت. او از این طریق،کوشید به شبه های راه یافته در افکار مسلمانان را پاسخ دهد. در زمینه ی فقه نیز،آن حضرت فقه جعفری را در کنار فقه اهل سنت به وجود آورد. آن امام 65 سال عمر کرد و در مدینه در گذشت. او را در قبرستان بقیع،در کنار امام حسن،امام محمدباقر و امام سجاد(ع)به خاک سپردنند.

 

 

حدیثی از امام جعفرصادق(ع):

غضب و خشم، کلید هر شرّی است.



سه شنبه 88 اسفند 11 , ساعت 7:57 عصر

نام: محمد، احمد، محمود
مقام: خاتم الانبیاء
لقب: مصطفی، حبیب الله و رسول الله. حضرت محمد(ص) دارای 103 لقب است.
کنیه: ابوالقاسم و ابوابراهیم. حضرت محمد دارای 9 کنیه است.
نام پدر: عبدالله
نام مادر: آمنه
تاریخ تولد: 17 ربیع الاول عام الفیل
محل تولد: مکّه
ساعت تولد: طلوع فجر
روز تولد: جمعه
فرزندان پیغمبر: قاسم، عبدالله، ابراهیم، زینب، ام کلثوم، رقیه، فاطمه.  بجز ابراهیم همه فرزندان از خدیجه بودند و در مکه به دنیا آمدند.
مدت عمر 63 سال
مدت نبوت: 23 سال
محل دفن: مدینه
نَسَب: نسب پدری ایشان محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدالمناف که نسب ایشان به اسماعیل بن ابراهیم می رسد و از طرف مادر به آمنه بنت وهب بن مناف بن زهره بن کلاب می رسد

بر محمد و آل محمد صلوات


پنج شنبه 88 آبان 7 , ساعت 5:59 عصر


صلوات امام رضا

آن شب تمام عرشیان جشنی به پا کردند
نام شما را آسمانیها صدا کردند
شرقی ترین خورشیدها آمد به پا بو ست
هفت آسمان را پر زنور و با صفا کردند
از آسمان درهای پرواز و رهایی را
بهر پرستوی اسیر عشق وا کردند
آن شب که آمد سبز پوشی از تبار نور
آن شب که دل را از غم دنیا رها کردند
آن شب تمام دستهای آبی عاشق
تا آسمان رفتند  بارانی دعا کردند
ان شب شب میلاد سبز هشتمین لاله
دل را پر از عطر و صفای یاسها کردند
باران مهر و رحمت و نور و صفا بارید
دل را به عشق پاک آقا آشنا کردند

 
امام رضا
میدونم که امشب آسمون حرمت ستاره بارونه
فرشته ها هم همیشه و هر لحظه در حال گذرن
پس دلمو پرواز میدم به صحن وسرات تا بازم آروم بگیرم.

سلام بر هشتمین امام پاک!
سلام بر هشتمین جانشین پیا مبر!
 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ