سلام خسته نباشيدممنون ازسايت بسيارخوبتان من سال 90يه اتفاق بدي براي شوهرم افتادولي بيگناه بودمن ختم زيارت عاشورا برداشتم امايه چيزته قلبم ميگفت ختم صلوات رابردارخلاصه يک روزنشستم وباخداي خودگفتم اي خدامن ختم صلوات به نيت 14معصوم[ع]برميدارم وهرروزبه اسم يکي ازائمه خلاصه سرتون رو درد نيارم رسيدروز14تومغازه يکي ازاقوام نشسته بودم خيلي ناراحت بودم که امروزروز اخرصلواتم هست بعدچشمم افتادبه يه مجله که عکس گنبدامام رضاروي صفحه بودبعدهاي هاي گريه کردم گفتم ياامام رضااين اخرين روزختمم هست ازخدابخواه که حاجت منوبده بعدکه اروم شدم ادامه ختم راشروع کردم ودونه اخرصلوات راگفتم به خداوندي خدابه همين ماه رمضان قسم مادرشوهرم زنگ زدگفن م....يه خبرخوشحالي گفتم چي مامان گفت ن....راازادکردن به خداشايدباورتان نشه همون موقع بلندشدم تومغازه نشستم روزمين وخداوندعزيزم راسجده کردم وبازم تشکرميکنم ازسايت بسيارخوبتان